«گفتوگو» یا «دیالوگ» که یکی از مهمترین عناصر داستان است بهصورت صحبت میان شخصیتهای داستان تعریف
میشود. این عنصر مهمترین وسیله برای «شخصیت پردازی» و یکی از کلیدیترین ابزارهای نویسنده برای پیشبرد «خط
طرح» است. بهطوری که کم یافت میشوند داستانهای کوتاه خوبی که دیالوگ قوی نداشته باشند و برعکس، داستانهای
کوتاهی که دیالوگ قوی نداشته باشند هم معمولاً داستانهای خوبی از کار در نمیآیند.
دیالوگ در واقع یک ابزار مهم در دست نویسنده است تا به طور «غیرمستقیم» اطلاعات بسیاری را از زبان شخصیتهای داستان خود به خواننده بدهد. از همین رو، یک گفتوگوی خوب گفتوگویی است که در خدمت پیشبرد داستان باشد وگرنه به صحبتهای رد و بدل شده میان دو نفر که هیچ کاربردی در داستان نداشته باشد «مکالمه» میگویند نه «گفتوگو».
برای فهم بهتر تفاوت میان دیالوگ و مکالمه خوب است بدانیم که در زبان انگلیسی دو واژهی دیالوگ (Dialogue و کانورسیشن Conversation) وجود دارد که تقریباً به یک معنی هستند اما از نظر نویسندگان مفهوم جداگانهای دارند.
منظور از «مکالمه»، صحبتهای روزمره میان ما انسانهاست . صحبتهایی که هر روز میان ما رد و بدل میشود و نباید در
داستان ـ به ویژه داستان کوتاه ـ جایی داشته باشد. بگذارید مثالی بزنیم. متن زیر یک «مکالمه» است :
– سلام.
– سلام.
– چه خبر؟
– هیچی، سلامتی، شما چه خبر؟
– ممنون. ما هم بد نیستیم.
حال به یک «گفتوگو» توجه کنید:
– سلام
– گیرم که علیک !
– چیه؟ بازم شمشیرو از رو بستی اولِ صبحی .
– با آدمهای بیچشم و رو باید هم از رو بست !
خوب است یادمان باشد که هر نویسندهی خوش قلمی باید با استفادهی درست از علایم نگارشی، در هنگام نوشتن یک
مکالمهی هنری، بهخوبی آشنا باشد. چرا که نه تنها به فهم بهتر خواننده از مکالمه کمک میکند ، بلکه «فرم» و«فضا»ی
داستان را از یکنواختی خارج میسازد.
معمولاً نویسندگان از دو شیوهی نگارشی «توأمان» در دیالوگ استفاده میکنند :
• فعل نقل (مثل گفت) + دو نقطه (:) و کوتیشن باز («) + دیالوگ + علامت نگارشی متناسب با دیالوگ + کوتیشن بسته(«)
•استفاده از خط تیره (ـ) + دیالوگ که استفاده از خط تیره (ـ) در نوشتن گفتوگو یکی از روشهای مرسوم و جا افتاده است اما باید به این نکته توجه داشت که در نگارش داستان از این رسمالخط، بهجا استفاده کرد. در صحنهای که بیشتر از ۲ نفر در آن حضور دارند ، استفاده از این روش ـ حتی اگر خواننده بتواند حدس بزند که چه کسی سخن میگوید ـ صحیح به نظر نمیرسد.
همچنین معمولاً در گفتوگوی دو نفره هم اولین دیالوگ هر شخصیت را با خط تیره آغاز نمیکنند تا خواننده ابتدا بفهمد چه کسی شروع کنندهی دیالوگ است، مگر آنکه به دلیل اتفاقات رخ داده یا فضای داستان این موضوع برای خواننده روشن باشد.
بعضی از نویسندگان تازه کار با استفاده از علایم مختلف سعی میکنند گفتوگوهای میان چند نفر را با این روش بنگارند.
مثلاً
براي نفر اول خط تیره (ـ) ، براي نفر دوم علامت بعلاوه (+) ، براي نفر سوم ستاره (*)و… استفاده میکنند . این روش نیز
در سجاوندیِ هیچ زبانی جایی ندارد و مردود است.
بنابراین، روش مناسب در نگارش گفتوگوهای میان بیش از ۲ نفر در داستان، استفاده از نام و جملهبندیهای کامل است. استفاده از رنگها یا فونتهای مختلف هم در دیالوگنویسی جایی ندارد.
فراموش نکنیم برای انجام هرکاری باید از ابزار مربوط به آن استفاده کرد و حتی نوآوری نیز باید در حیطهی همان ابزار باشد. همانطور که یک فیلمساز نمیتواند جلوی دوربین بیاید و یک صحنه را با متن دلخواه خودش توصیف کند، یا مثلاً یک صفحه از رمان مورد نظرش را بهعنوان تکمیل صحنه در میان فیلم به نمایش بگذارد، نویسندهی داستان نیز مجوز استفاده از رنگی کردن متن، ارتباط داستان بهتصویر، و امثالهم را ندارد.
3 پاسخ
خيلى نكات مفيدى بود مريم جان ممنون.
بسیار آموزنده بود خانم حسنلوی عزیز
ممنون از مطلب خوبتون. به نظرم هر چه این موضوع تکرار میشه انگار ملموس تر میشه. دیالوگ نویسی اساس داستان نویسه. ممنون که اینقدر روانتوضیح دادین.