ما میتوانیم ادبیات زنان را در ایران به دو صورت نام ببریم.
۱. داستانهای که نویسندگان مرد درباره زنان مینویسند و زنان را یا قهرمانهای که از دل آتش و خون، خاکستر همچو گلی که از مرداب میرویند نشان میدهند و یا او را در سرحد تزلزل و پوچی و خودباختگی نشان میدهند.
۲. داستانهای که خود زنان مینویسند. ما اینجا در این مقاله فقط به گزینه دو زنان نویسنده میپردازیم.
ناتالی ساروت میگوید:« ادبیات زنانه به معنی دقیق کلمه آن وجود ندارد.همان طور که نمیتوان از موسیقی زنانه یا فلسفه زنان سخن گفت،به نظر من فقط ادبیات وجود دارد.» و همینطور ویرجینیا وولف هم میگوید:« برای هرکسی که مینویسد، فکر کردن درباره جنسیت خود مخرب است زن بودن یا مرد بودن به صورت خالص و مطلق مخرب است؛باید زنانه، مردانه و یا مردانه، زنانه بود».
منظور این دو نویسنده از بیان این جملات این است که وقتی قلم به دست میگیرید و در مرز بین خیال و واقعیت قدم میزنید باید فارغ از من وجودی فردی و اجتماعی خود در قالبها وشخصیتهای مختلف وارد شوید و دنیایی ما وراء خیال و تصور را با من دوم خودتان که میتواند (مردی باشد که سوار بر اسب سیاه در چمنزارهای سرسبز به تاخت میتازد تا به معشوق در بند خود که توسط دیو قد کوتاه آبله صورتی در برج بلندی که از چهار طرف اسیر آتش و مذاب است) را بسازید.
خب بعد از این تعریف کوتاه از چگونه باید نویسنده باشیم به اصل موضوع یعنی پا گذاشتن زنان در گذر زمان به عرصه نویسندگی میپردازیم.
تا سال ۱۳۱۰ فقط مردان قلم به دست بودند و در عرصه ادبیات فعال بودند ولی از همان تاریخ یعنی ۱۳۱۰ تا۱۳۲۰ دو زن نویسنده ولی باز هم در مقابل یک نویسنده زن، ۱۸ نویسنده مرد ایستاده بودند.از تاریخ ۱۳۱۰تا ۱۳۲۰ نام دو زن نویسنده؛ (ایراندخت) ۲با داستان اجتماعی احساساتی (دختره تیره بخت) را نوشت، پروین پرویز و ژاله یا رهبر (دوشیزگان را به رشته تحریر در آورد و همچنین فاطمه سیاح در زمینه نقد ادبی فعال بود و نخستین زن ایرانی بود که بر کرسی استاد دانشگاه تهران نشسته بود. از سال ۱۳۳۰ تا ۱۳۳۹ که از نظر سیاسی و اجتماعی دهه پرتحرکی بود تنها به نام سیمین دانشور متولد(۱۳۰۰)بود بر میخوریم که با مجموعه آتش خاموش پا به عرصه نویسندگی گذاشت را میتوان دید که ایشان یکی از نویسندگان بود که به طور کاملاً جدی بدون وقفه در این رشته کار میکرد. البته در همین سالها یعنی ۱۳۳۰ تا۱۳۳۹ به نام هشت نویسنده دیگر بر میخوریم (ملکه کرمانی، پدرش نماینده بود و در تهران و پاریس درس خوانده بود و یکی از فعالان و مبارزان حقوق زنان بود. بهمن دخت دارایی دکتر ادبیات فارسی داشت و داستانهایش را از دید یک زن مینوشت و به مسائل زنان میپرداخت. مهین توللی همسر فریدون توللی شاعر معروف، داستانهای کوتاهی را که در مجله سخن چاپ کرد را به شکل مجموعه سنجاق مروارید انتشار داد. کیوان دخت کیوانی مترجم رشته انگلیسی که رمان که رمان گذر از آب و خاطرات جنگاز آثارش است. مریم ساوجی نویسنده در حقوق خوانده بود، وکیل دادگستری بود و نخستین زنی که حقوق زنان را در رادیو ایران مطرح کرد. نویسنده ی به نام سیما نیز که زنجیرهای تقدیر را در مورد زندگی اجتماعی و فردی زنان اشرافی نوشت.
البته نامها وشخصیت های بسیاری را می توان نام برد که خالی از لطف نیست ولی زمان محدود است.
زنان هم در عرصه نویسندگی همانند مردان وشاید بیشتر از مردان به خاطر کم و کاستی هایشان در زندگی فردی واجتماعی حرفهای برای گفتن داشتند و دارند.
سالهای شکوفایی داستان نویسی زنان را می شود بین ۱۳۴۰،۴۹ دانست در این سال ها ۲۵ نویسنده زن مینوشتند و به ازای هر یک از این نویسندههای ۵ مرد هم قلم میزدند و ما میبینیم که فاصله بین نویسندگان زن و مرد کمتر و کمتر میشود و برخی از این نویسندگان زن در مجلههای مرد پسند قلم میزدند همانند(خاطره پروانه که برای تهران مصور مینوشت، میمنت دانا و ژیلا ساره که در اطلاعات بانو قلم میزدند) در این سالها زنان جسارت بیشتری برای نویسندگی پیدا کرده بودند و جایگاه اجتماعی خود را در اجتماع و خانواده خود محکمتر کرده بودند و برای رفاه و آموختن، نشان دادن کم و کاستی ها زنان و جامعه خود با جسارت هرچه تمام قلم میزدند. در دهه ۱۳۷۰ تا ۱۳۸۰ در حدود ۳۷۰ نویسنده زن قلم میزدند یعنی ۱۳ برای دهه های گذشته و مردان نویسند حدود ۵۹۰ نفربود و فاصله مقایسه بین شان کمتر شده بود و تا چند دهه قبل پنج برابر بود به ۵/۱ تغییر یافته بود. زنان در طی این دهه ها در عرصه اجتماعی محسوسی داشتند (اقبال روز افزون مردم ایران به ویژه زنان به رمانهای عامه پسند نشانه فزونی گرفتن شماره از زنان و مردان مدرن در جامعه بود زیرا جهانی جدید را ساخته بودند و روش، راه های جدیدی را در پیش روی مخاطب قرار داده بودند و باز خورد خوبی هم دریافت کردند. در این دوره همانند دیگر دورها زنان نه تنها در نویسندگی بلکه شاخه های دیگر هنر حرفی برای گفتن داشتند از آن ها میتوان چند تن را نام برد
مانند:سیمین بهبهانی (شاعر)، ایران دورودی (نقاش)، پری صابری (کارگردان تئاتر)، پوران فرخزاد (شاعر و محقق)، منصوره نظامی مدافی (مورخ)، نوشین احمدی (شاعر)
سال های بعد از این دوره را نیز پر از شکوفایی علم و دانش میداند. محقیقی میگوید این دوره بین سال ها ۱۳۷۰ و دهههای بعد از آن یعنی زمان حال (عصیانی است علیه سکوت، تایید تازه ای است بر فردیت حضور زن بر جای غیبتی طولانی؛ غضب فضا و نقشی است که تاکنون از آن مردان بوده است، از همین رو این روایات بدیع از زنان را باید از نظر فرهنگی بسیار قابل اهمیت است و ارزش ویژه ی دارد.
کلام آخر:
نگارش این مقاله بیشتر از این جهت برای من مهم بود که با نظر انداختن به مقالات دوستان اهل قلم که در این بابا قلم زدند و تحقیق کردند آشنا شوم و گزیده ای از آنچه گفتند و آنچه خودم از حرفهایشان برداشت کردم را به صورت پاورقی در بیاورم، باعث شد که دریچه ای دیگر از دنیای گذشته و حال، آینده به رویم گشوده شود و با شناختن زنان پیشگام، پیش روی که با وجود جامعه مردسالار، خانوادهای سنتی و بلکم مذهبی خود را با جامعه مدرن وقف دادند و پابه پای مردان چه در عرصه های هنری، سیاسی و علمی و حتی بازار کار های کشوری، جهانی به خودباوری رسیدند و شانه به شانه جامعه جهانی مرد سالار مانند درختان سرو قد علم کردند و استوار، پا برجا زیر تند باد حوادث و منیت های فردی و اجتماعی قد خم نکردند تا الگوی باشند برای من امروزی و ما زنان و دختران آینده که خود را آنگونه که هستیم نه بلکه بهترین خودمان را به جامعه نشان دهیم تا فرزندان و نسل های بعد از ما زنان و دخترانی سربلند، سرافراز باشند و با صدای بلند حرف خودشان را به گوش همگان برسانند.
به قلم سمیه کیانی
4 پاسخ
بسیار درست بیان کردید زنان سختی بسیار کشیدند تا خود را اثبات کنند و در تاریخ ماندگار شوند امیدوارم همچنان راهشان ادامه داشته باشد
👌👌👌👌
اگر نویسندگان زن ایرانی در مسیری که شروع کردند، سعی کنند رو به رشد باشند و به تکرار نیفتند حتماً موفق خواهند بود👍، توانایی بانوان واقعاً کم نیست و این موضوع به جامعه هم اثبات شده و زنان با عملکردشان نشان دادهاند چیزی کم ندارند 👏
👌👌👌👌