عاشق نوشتن و نویسندگی ...

داستان کوتاه یا رمان

برای خیلی از نویسنده‌های تازه‌کار و حتی دوستان کتاب‌خوان این سوال ذهن‌شان را درگیر می‌کند که تهیه یک داستان کوتاه بهتر است یا خواندن یک رمان. در مورد جواب دادن به این سوال گذر کوتاهی می‌زنیم به نظریه‌هایی از نویسندگان بزرگ، محمد بهارلو در این مورد معتقد است:«در جامعه‌‌ی ما، امکان نوشتن رمان از نويسنده گرفته شده است و ما فقط داستان كوتاه می‌توانيم بنويسيم». وی تصريح كرد:«نوشتن رمان، امنيت، سلامت و آرامش فكری می‌خواهد كه مدت‌ها روی آن كار كنی و وقت بگذاری؛ بايد ذره‌‌ ذره آن‌ را بنويسی و به قول جلال آل‌احمد با هر سطرش يک موی خود را سفيد كنی تا چيزی مطلوب از آب در آيد؛ دست‌ كم از نظر خودت. بنابراين آن‌چه در ايران به عنوان رمان منتشر می‌شود، بی رو در‌بايستی، رمان نيست، ‌تعدادی داستان كوتاه است كه به يكديگر جوش خورده يا منگنه شده‌اند، و در برخی، نويسنده حتی آب بسته است تا متنش حجيم‌‌تر به چشم بزند.

نگارنده «بانوی ليل» گفت:« آفرينش هنری از جمله رمان، مستلزم آزادی كامل است و نويسنده می‌بايست با جمعيت خاطر – چنان‌كه خودش می‌خواهد، نه آن‌گونه كه ديگران از او می‌خواهند – اثرش را بپردازد».

سيامك گلشيری نيز در اين‌باره اظهار كرد:« در شرايط امروز دست‌مايه‌های زيادی برای خلق رمان داريم. ما در شرايطی هستيم كه رمان‌های بسياری می‌توانيم خلق كنيم؛ دست‌مايه‌اش هم همين آدم‌هایی می‌توانند باشند كه ميان سنت و مدرنيته گير افتاده‌اند».
وی لازمه نوشتن رمان را داشتن ذهن آسوده نويسنده دانست و ادامه داد: «برای نوشتن داستان كوتاه سه يا چهار ساعت در روز می‌توان وقت گذاشت؛ اما درباره رمان اتفاق ديگری در درون نويسنده می‌افتد؛ البته نه اين‌كه ارزش داستان كوتاه كم‌تر از رمان باشد، بلكه در رمان، زمان نوشتن ارزش زيادی دارد». اين داستان‌نويس متذكر شد:« نوشتن دوره‌ای است كه نويسنده بايد در آرامش كامل به شخصيت‌هايش فكر كند و به گره‌هايی كه مطمئناً در داستانش به‌وجود می‌آيد».
خسرو حمزوی نيز نداشتن نقد جدی و عميق را در خلق نشدن ادبيات جدی موثر دانست و ادامه داد: «در ايران آثار جدی كم‌تر مورد پسند واقع می‌شوند. بايد نقد باشد تا فرق يك نويسنده‌ی خوب با يك نويسنده‌ی معمولی معلوم شود».
ایشان معتقد است: «طرح كلی داستان و موضوعش تعيين‌ كننده حجم آن است و نويسنده نمی‌تواند حجم رمان را تعيين كند».
او با بيان اين مطلب كه با حجم زياد رمان و اين‌كه پنج يا شش جلد باشد، مخالف است، افزود:« در داستان‌های  بلند تنها چند استثنا وجود دارد، مثلاً «اوليس» جيمز جويس با آن‌كه داستانی بلند است، اما ساختمانش آدم را خسته نمی‌كند. يا در قرن بيستم نويسندگانی چون مارسل پروست آثار بلندی را خلق كردند كه اتفاقاً آثار موفقی از آب درآمدند».
وی اعتقاد دارد: «در دنيای امروز و با اوضاع و احوال كنونی لزومی ندارد نويسنده يک اثر پنج يا شش‌ جلدی خلق كند».
خب بعد از نگاه گذری و اجمالی به صحبت های این دوستان می‌شود به این نکته‌ها اشاره کرد که زندگی ماشینی در عصر حاضر که همیشه با همه چیز تحت تاثیر سرعت و عجله هست و زمان و وقت مثل طلا پر قیمت است مسلماً چه نویسنده‌ها و چه مخاطبین می‌خواهند در کمترین زمان بیشترین نتیجه را بگیرند و دیگر از حوصله اجتماع خارج است که زمان زیادی بگذارند تا به نتیجه برسند و با تکنولوژی پیش می‌روند. نتیجه این می‌شود که به نظر می‌رسد كه ديگر مانند گذشته، رمان‌های چند جلدی و حجيم در ايران خلق نمی‌شوند؛ نه رمانی چند جلدی مانند «كليدر» محمود دولت‌آبادی، نه رمانی حجيم در حد «همسايه»‌های احمد محمود. عده‌ای از داستان‌ نويسان علت اين موضوع را وابسته به شرايط اجتماعي و عده‌ای  ديگر خلق نشدن رمان را به مشكلات نشر و توزيع كتاب و از همه مهم‌تر، نداشتن مخاطب وابسته می‌دانند. جمعی از آن‌ها معتقدند كه سانسور و زمان‌ بر بودن نوشتن يك رمان، در خلق نشدن رمان چند جلدی مؤثر است و تعدادی ديگر هم نداشتن نويسنده حرفه‌يی را در اين امر دخيل می‌دانند و البته سرعت و شتاب ‌زندگی امروز را نيز تأثير‌ گذار ذكر می‌كنند.

تفاوت و شباهت‌های رمان:
اول هر چیز تعریف مختصری از رمان و داستان کوتاه بیان می‌کنیم.

رمان
نثر روایتی خلاقانه با طول شایان توجه و پیچیدگی خاص تجربه انسانی همراه با تخیل سر و کار داشته باشد و از طریق توالی حوادث بیان می‌شود و در آن گروهی از شخصیت‌ها ژانر داستانی در ادبیات مدرن است که شخصیت‌ها و وقایع تخیلی یا واقعی را توصیف می‌کند. یکی از برجسته‌ترین ویژگی‌های رمان این است که رمان شامل شخصیت‌ها و مضامین و خرده داستان‌های زیادی هست که باعث پیچیدگی مطالب نسبت به ژانرهای ادبی دیگر می‌شود.

رمان می‌تواند یک دوره طولانی از تاریخ را پوشش دهد. همچنین رمان‌ها را می‌توان در ژانرهای مختلف از جمله فانتزی، عاشقانه، وسترن، اجتماعی و غیره دسته بندی کرد.

یک رمان از چند کلمه تشکیل شده است.

در این رابطه می‌توان به دستورالعمل‌های برخی از ناشران رجوع کرد که اعتقاد دارند؛ یک رمان از۵۰،۰۰۰ واژه شروع می‌شود، اما این تعداد لزوماً برای یک رمان قطعی نیست و می‌تواند کمتر هم باشد.

داستان کوتاه چیست.

راویتی کوته به نثر را داستان کوتاه می‌گویند. از برجسته‌ترین ویژگی‌ داستان کوتاه این است که در یک نشست خوانده می‌شود و خواننده را تحت یک اثر واحد قرار می‌دهد.
این شکل ادبیات در قرن نوزدهم اتفاق افتاد، یعنی دقیقاً یک قرن بعد از پیدایش رمان به همگان شناخته شد و محبوبیت فراوانی در میان مردم پیدا کرد، یکی از دلایل محبوبیت داستان کوتاه، کوتاهی آن بود.
داستان کوتاه هم مانند رمان طول مشخصی ندارد، ولی بیشتر ناشران متقعد هستند که دامنه کلمات در داستان کوتاه از ۱,۵۰۰ تا۳۰,۰۰۰ کلمه می‌باشد.

تفاوت‌های داستان کوتاه و رمان.

داستان کوتاه معمولاً برشی از زندگی یک یا چند شخصیت را روایت می‌کند ولی رمان با چند برهه یا کل زندگی یک یا چند شخصیت را با احساسات و تفکرات او به همراه توصیفات طولانی تر ارائه می‌دهد.

در رمان شخصیت اصلی ممکن است دچار تغییر و تحول شود، اما در داستان کوتاه فرصتی برای این کار نیست و ما فقط قسمتی از زندگی آن شخصیت آشنا می‌شویم.

طول داستان:
همان‌طور که همه می‌دانیم رمان از نظر حجم و طول داستانی از داستان کوتاه طولانی‌تر است. همچنین کنش یا وقایع یک داستان کوتاه در مدت زمان کوتاه اتفاق می‌افتد؛بنابراین فقط ممکن است شامل چند صفحه باشد ولی رمان این گونه نیست.

طرح و پیرنگ:

داستان کوتاه مثل رمان شامل یک طرح است اما دامنه آن‌ها در مقایسه با رمان محدود است. زیرا رمان می‌تواند حاوی زیر مجموعه‌ها بسیاری از یک طرح اصلی پیچیده باشد.
شخصیت پردازی :

داستان کوتاه می‌تواند حداکثر یک یا دو شخصیت متمرکز شود و تقریباً هیچ شخصیت فردی در آن وجود ندارد ولی در رمان می‌تواند روی چندین شخصیت اصلی و فرعی متمرکز شود.

بازه زمانی در نوشتار و خوانش:

یک داستان کوتاه به طوری کلی یک دوره زمانی بسیار کوتاه را هم در نوشتن و هم در خواندن یک داستان کوتاه حداکثر از دو یا سه هفته و حتی گاهی در چند روز نوشته و ویرایش می‌شود و در خوانش هم زمان زیادی از مخاطب نمی‌گیرد. اما رمان برعکس داستان کوتاه بازه زمانی بلندی را در بر می‌گیرد گاهی ماه‌ها و شاید سال‌ها وقت و انرژی روی آن بگذاری حتی بعضی وقت‌ها بعد از مدت طولانی که تمام می‌شود تازه شروع می‌شود.

یک یک منتقدان  و یا ناشران بر این باور هستند که متن آماده شده فقط یک ماکت است. چکش‌کاری بسیار می‌خواهد تا یک رمان بشود و همین امر هم در خوانش برای مخاطب هم پیش می‌آید.

کلام آخر:
زمان محدود و مطالب بسیار زیاد است برای گفتن اما سعی کردم با جمع آوری مطالب و سخنان بعضی از نام آوران عرصه فرهنگ و ادبیات مطالبی هر چند کوتاه بیان کنم. در مطالعه‌های که داشتم پی بردم که در این برهه از زمان که همه چیز حتی زمان با سرعت غیر قابل تصوری در حال گذر است از نویسنده تا مخاطب ها به دنبال این هستند که زودتر بنویسند و بخوانند تا به کار و برنامه‌ های عقب افتاده خود برسند.

حتی اگر کمی دقت کنید در این دوره شنونده‌های داستان صوتی از کتاب خوان‌ها پیشی گرفتند و هم کارهایشان را انجام می‌دهند. هم داستان و مطالبی که دوست دارند گوش می‌دهند و این خود دلیلی است کنار صدها دلایل دیگر که رونق چاپ و تکثیر روز به روز کمتر می‌شود همه چیز در گوشی‌ها و تبلت‌ها خلاصه می‌شود و کم‌کم بوی کاغذ و قلم مانند بوی گلاب عطر گل‌های بهاری جای خود را به اسانس و مواد شیمیایی می‌دهد و زندگی
ماشینی جای خود را روز به روز پیش همه مردم جامع از کوچک و بزرگ، میانسال باز می‌کند.
متاسفانه دیگر زمانی برای نگارش کتاب‌های بلند و چند جلدی نه تنها در کشور خودمان بلکه در تمام دنیا به دست فراموشی می‌رود و نویسنده‌های مثل احمد محمود، جورج اورول، محمود دولت‌آبادی، عباس معروفی، فیودور داستایوفسکی  و بقیه بزرگان ادبیات کهن و معاصر به تاریخ می‌پیوندند و جای آن‌ها را نویسندگان جوان تازه کاری که برای نسل کم حوصله که حتی از زندگی کردن لذت کافی را نمی‌برند، می‌گیرند ادبیات به شکل دیگری خود را به جهان نشان می‌دهد.

به قلم سمیه کیانی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب مرتبط