محمد باقر میرزا خسروی دولتداد، که در تاریخ ۱۸۴۹، در شهر کرمانشاه متولد شد.که با لقب خسروی در تاریخ ادبیات ایران شناخته شد.
خسروی یکی از پیشوایان نثر نو ادبی و نویسنده نخستین رمان تاریخی در سال (۱۲۷۸) است. او نویسنده اولین رمان سه سال جلدی شمس و طغرا، ماری و نیسی، طغرل و هما میباشد.
خسروی سعی دارد خود را یک تاریخنگار معرفی کند نه یک رمان نویس، اما در رمان شمس و طغرا خواننده گرفتار ماجرای عشقی میشود. و وقایع تاریخی رمان پس زمینه کمرنگی در رمان دارد.
خسروی از نوادگان فتحعلی شاه قاجار، و فرزند شاهزاده محمد رحیم میرزا بود. خسروی مردی درویش مسلک و گوشه گیر بود. خسروی از اهل دانش و ادب معذرت میخواهد و امید عفو و چشمپوشی دارد.
و با اشاره به رمانش میگوید:« اگر در شمس و طغرا جدی را باهزل در آمیخته بینند، زیرا اینگونه تالیف را که بیشتر از بهر رغبت عوام سازند از درج آن گونه مطالب که با طباع آنان ملایم است چاره نباشد. چون نیک بنگرید این کتاب مجملی است از وقایع بیست و چهار ساله فارس و زمان پادشاهی آبش خاتون.»۱
خسروی پس از ترجمه داستان عذار قریش نوشته جرجی زیدان به فکر نوشتن داستانی به سبک رماننویسان و قصهپردازان اروپا افتاد.
رمان شمس و طغرا را یک سال پس از انقلاب مشروطه و هنگامی نوشت که بخاطر جنبشهای محلی مجبور به خروج از شهر کرمانشاه شد.
خسروی این رمان را در نهایت ملالت و افسوس به حال وطن عزیز و اهلی وطن نوشته است.
نقد یحیی آرین پور از داستان شمسی و صغرا
یحیی آرینپور نویسنده و پژوهشگر تاریخ ادبیات ایران میگوید:« دوری جستن از انقلاب مشروطه که مخل آرامش او شده، در کتابش چنین تجلی مییابد.»
«عوام چندان معرفت و دانشی ندارند که به معایب و ضرر هر کار فکر کنند. همین قدر که بهانه به دست آورده و به هیجان آمدند دیگر نه ملاحظه از بازخواست سلطان و نه از قتل و غارت دارند. در آن موقع نه دیگر فریاد عقلا و اعیان و نه نصایح و مواعظ علما و دانشمندان ثمری به حال آنها نمیبخشد و تسکین آنها جز به شمشیر و قتل هزاران نفر، مشکل است.»۲
در پایان داستان شمس در قصری محصور در جنگل و کوه پناه میجوید و در راه حفظ اموال خود میکوشد، و فرزندان و نوکرانش را از شهر به قصر فرا میخواند:«که آسوده با هم بهسر بریم که من از آخر کار این ولایت ترسناکم.»
خسروی حرمت نگهدار مالکان و نجیبزادگانی است که هنوز احساسات وطنپرستی را کاملا از دست نداده است.
جلد اول رمان شمس و طغرا
وقایه داستان برگرفته از قرن هفتم هجری و عهد جکومت آبش خاتون در فارس است. خسروی با نثری ادیبانه و رمانتیک، بیشتر صفحات رمان را به توصیفهای عاشق و معشوق اختصاص میدهد.
شمس، قهرمان زیبا رخ رمان به همراه پدر برای خوشامدگویی به امیر مغول به شیراز آمده است. او در گفتگو با نوکرش خرم، بیزاری خود را از مغولها را با او در میان میگذرد. در همان حین خانه سر کرده مغولها آتش میگیرد.
شمس دختر امیر مغول، طغرا را که گرفتار آتش بود نجات میدهد. و عشق آنها از همان لحظه آغاز میشود.
باقی رمان، شرح تلاش شمس را برای رسیدن معشوقش است. مشکل شمس و طغرا این است که دختران مغول بی اجازه ایلخانه نمیتوانند با بیگانه وصلت نمایند.
شمس که میخواهد از راه حلال و از روی شرف و نیکنامی به معشوق برسد. تلاش میکند در دستگاه خود کاری برای خود دست و پا کند. و خیلی زود به درجه ترفیع میرسد.
او با هنرنمایی، و به یاری لوطیهای شیراز از دام دشمنان فرار میکند و با راهزنان میجنگد و پلنگ میکشد. عاقبت شیخ سعدی عاشق و معشوق را به عقد هم در میآورد.
مشکلاتی که شمس برای رسیدن به معشوق پشت سر میگذارد. ساختمان خطی و یکنواختی رمان را میسازد. و از شخصیتهای معروف این رمان سعدی است. که مراسم ازدواج شمس و طغرا را برگزار میکند.
در گذشته، که شمس به مخالفت با مغول افتخار میکرد، به جای رسیده بود که رکاب امیر مغول را میبوسد و میگوید:«تا ما به اینها تعظیم نکنیم زیردستان به ما احترام نمیکنند، مال خود را نمیتوانیم حفظ کنیم.»
جلد دوم رمان شمس و طغرا «ماری و نیسی»
در جلد دوم کتاب با تلاش، شمس با طغرا ازدواج میکند. اما شمس، کنیزی که هدیهای از طرف سلطان مصر بود را به عقد خود در میآورد. و به ملکه آبش خاتون هم نیز عشق میورزد.
زلزلهای که در شیراز رخ میدهد. طغرا میمیرد. و شمس و ماری در قصری به زندگی مشترک خود ادامه میدهند.
که باز ما در جلد دوم کتاب، شاهد یک رمان عاشقی بودیم. تا یک رمان تاریخی.
جلد سوم رمان شمس و طغرا « طغرل و هما»
خسروی، در جلد سوم رمانش، باز از رابطه عشق و معشوق کمک میگیرد. طغرل پسر شمس عاشق هما میشود.
نویسنده که اسیر گردش بیهوده، مضمون وصال یار را به شکلهای مختلف تکرار میکند. او تلاش میکند از دل قصه اصلی، داستان دیگری را شروع کند. تا تعداد صفحات کتاب را به هزار برساند.
خسروی با دوری کردن از توصیف واقعیتهای عصر معاصر در یک دوره بحرانی، در رمان تاریخی نقش مهمی را ایفا میکند.
هدف نویسنده
هدف نویسندگانی که پایبند سنت و آداب گذشته بودند.
نویسندگانی مانند خسروی که به حمایت حاکمان و فرمانرواها دلگرم بودند.
در سالهای که مردم بر ضد استبداد و استعمار، مبارزه میکردند. آنها در پناهگاه تاریخی، غصه از دست دادن تاج و تخت اشراف و شاهزادگان را میخوردند. و داستانهای پر پیچ و خم و شادابی از جنگ و عشق مینوشتند.
اینها همان کسانی بودند که پایبند سنت و آداب گذشته، و مخالف تشکیلات جدید و نوآوری بودند. وقتی امنیت خود را در خطر دیدند. حسرت مقام، نظم و آسوده خاطر بودنشان را در زمان گذشته میخوردند.
این نویسندگان سعی کردند، با نوشتن داستانهای واقعی و خیالی خود در عرصه تاریخی، برای آرام کردن مردم که گرفتار انقلاب بودند. کمک کنند.
رمان شمس و طغرا تحت تاثیر چه رمانهای بود.
رمانهایی چون شمس و صغرا در ادامه داستانهای عامیانهای که شبیه داستان امیر ارسلان است. رمانهای الکساندر دوما و جرجی زیدان بی تاثیر در شکلگیری این داستانها نیست.
میتوانیم در این رمان، ردپای از اغراقهای آن قصهها را یافت. و هم طرح این رمان، از قالب و طرح حادثهپردازی این رمانها بسته شده است. و بیشتر از نظر انتخاب، تنها ظاهر نمایشی و گذشته بودن تاریخ است.
اغلب نویسندگان تاریخی، خلاقیت ادبی ندارند. و هیچ شناخت و آگاهی کافی درباره تاریخ نداشتند.۳
انتقاد جمالزاده از رمان شمس وطغرا
جمالزاده از میان رومانهای که در دوره انقلاب نوشته شده است. تنها رمان شمس و طغرا را داستانی پرکشش و جذاب میداند و میگوید:« این کتاب در ادبیات نثر قرون اخیر ما در کل بی نظیر و بی مانند است. و بدون شک تنها کتابی است که به عنوان نمونه ادبیات جدید فارسی شایسته است که به زبانهای خارجی ترجمه شود.»۴
پی. نوشت
۱خسروی «شمس وطغرا»
۲ یحیی آرینپور از «صبا تا نیما»
۳حسن میرعابدینی«صدسال داستاننویسی»
۴ محمدعلی جمالزاده«مقدمه بر دلیران تنگستانی»
یک پاسخ
عااالی بود 🙏❤