دوستی میگفت:« کتابی خریدم و شروع کردم به خواندن و چند صفحهای به پایان کتاب مانده بود که چشمم به متن کتاب قفل شد و خیره ماندم. نویسنده در آن چند صفحه آنقدر بیپروا و بدون سانسور سخن گفته بود که در خلوت خودم شرم کردم.
و تصمیم گرفتم بعد از پایان کتاب آن را نابود کنم، چون میدانستم که جای در قفسه کتابخانهام برای آن نیست و اگر پدر و مادرم متوجه میشدند، حتما تنبیه سنگی برایم در نظر میگرفتند. اما از قضا خواهرم که چند سالی از من کوچکتر بود از وجود کتاب خبردار شد و بهخاطر علاقه شدیدش به کتابخوانی اصرار داشت کتاب را بعد از خواندن به او بدهم. وقتی مخالفتم را دید، متوجه شد که کتاب برخواندنش مناسب نیست ولی باز پافشاری کرد تا کتاب بخواند و تهدید کرده بود که اگر اجازه ندهم کتاب را بخواند، پدر و مادرم را خبردار میکند.
البته این دوست عزیز تعریف میکرد، آن کتاب رسالهای در باب (زن و مرد ) بود و چون کم سن و سال و جوان بود از متن کتاب هول کرده بود. و چون پافشاری خواهرش تمامی نداشت مجبوراً آن چند برگه کتاب را پاره کرده و بعد کتاب را به خواهرش داده بود.»
«خواندن کتاب ما را بزرگتر میکند، زخمهای عمیق درون ما را الیتام میبخشد؛ و ما را به گشت و گذار سرزمینهای دیگر میبرد، که هرگز نمیتوانستیم کشفشان کنیم.» با توجه به جمله چاک سوئیندل، آیا میتوان به آتیش در کنار باروت هم فکر کرد. عشق به کتاب میتواند آسیبی بر تفکر و ذهن ما بزند؟
عشق به کتاب
بین دانشآموزان ممتاز و شاگرد اول، و والدین آنها یک عامل مشترک وجود دارد. والدینی که به تحصیلات فرزندانشان علاقه و توجه عینی نشان میدهند و در گوشهای از زندگی خود، مکانی مناسب برای کتابها در نظر میگیرند. این والدین با خواندن و عشق ورزیدن به کتاب و با الگوسازی عالی، نه از روی زور و اجبار به فرزنداتشان عشق به کتاب را میآموزند.
همه سعی داریم با خواندن کتاب الگوسازی کنیم، اما باید در طول راه مراقب کیفیت نیز باشیم. بعضیها در این فکرنند که مهم نیست بجهها را بهخواندن چهچیزی تشویق کنیم فقط همین که کتاب میخوانند کافی است.
اهمیت کتابخوانی
استریکلند گیلیلان قدردانی از مادرش را اینطور بیان کرد:« شما ممکن است ثروت مانند بیحد و حصری داشته باشید. صندوقچهی جواهرات و کیفی پر از طلا، اما هرگز ثروتمندتر از من نخواهید بود، چون من مادری داشتم که برایم کتاب میخواند.»
همهی حقیقت این نیست که ما فقط بچهها را به کتاب خواندن تشویق کنیم. بچهها نیاز به استنتاج کردن و یادگرفتن دارند. همان اندازه که ورزش برای سلامت جسم نیاز است. کتابخوانی هم برای سلامت روح و روان لازم است. فرزندان ما نیاز دارند به دنیایی بزرگ که فقط کتابهای ساده در اختیارشان بگذارد، داشته باشند. تا دامنهی لغات آنها وسیعتر شود و همچنین باید بتوانند پیام اصلی آنچه را میخوانند را هم بگیرند.
کودکان در دامن پدر و مادرشان کتابخوان میشوند.
هر پدر و ماددری باید برای زندگی فرزندان خود سرمایهگذاری کنند. فلسفهی آموزشی هرچه که باشد فرقی نمیکند، بلکه یک اصل بسیار مهم است و آن این استکه همه بچهها حداقل به یک چیز واکنش مثبت نشان میدهند. بیشتر این که دست نوازش بر سرشان بکشید و راهی به سوی جوانی بکنید، برای آنها وقت بگذارید.
بچهها از پدر و مادرشان عشق و شادی میآموزند و یاد میگیرند. که چطور یک پا را قبل از دیگری بگذارند. اما وقتی کتابی باز میشود، آنها یاد میگیرند که دو بال دیگر دارند. برای درک کردن فرزندان، هر کاری که میتوانید، بکنید بگذارید بدانند که شما در کنارشان هستید.
همهی مغزها چه دختران و چه پسران را به کتابخوانی تشویق کنید و لذت زندگی کردن با کتاب را به آنها بیاموزید. مهم نیست که مغز ما چگونه یاد میگیرد. دختر هستیم یا پسر، مهم این است که همۀ ما عشق به کتاب را یادبگیریم و با خواندن غنیتر شویم.
مریم حسنلو
آخرین دیدگاهها