شاید برای شما هم پیش آمده در طول روز ساعتها وقت کافی برای نوشتن و مطالعه کردن داشتید ولی خود را از نوشتن و مطالعه چند برگ کاغذ محروم کردید.
گاهی برای من پیش آمده که احساس کردهام، در آن لحظه فقط نیاز دارم لیوان چای دارچین و هل را آماده کنم و در سکوت خود فرو روم و حتی نیاز دیدم نوشتن را متوقف کنم.
گاهی پیش میآید که به هر دلیلی از نوشتن فراری میشویم یا به اجبار چند روزی از نوشتن دور میافتیم. و شاید هم بهخاطر مسائل معنوی و روزهمرۀ زندگی، نوشتن و مطالعه کردن را بهطور موقت کنار میگذاریم. عواملی مانند بیماری، مأموریتکاری، تفریح، سوگواری، تغییر شرایط زندگی، افسردگی و سفر و تعطیلات همیشه این آمادگی را دارند که جایگزین نوشتن شوند و نوشتن را چند روز، چند هفته، چند ماه و حتی چند سال به حاشیه بکشد.
کاترین آن جونز براین باور است که ایست نویسنده را نباید عارضهای تصور کرد که نیازمند درمان است بلکه باید آن را فرصتی دانست برای رفتن به عمق بیشتر.
نوشتن یک متن نیازمند مطالعه جهان اطراف میباشد و وقتی یک نویسنده تهی میشود از هر نوع مطالعه و گردش و دید و بازدید جهان پیرامون خود، قلم و ذهن او خشک میشود و نویسنده احساس افسردگی میکند. گاهی همین افسردگی صرفاً نشانهای از یک تغییر است و میتواند به معنای تغییر در زندگی باشد.
افسردگی ملازم با ایست نویسنده شاید هشداری باشد برای نوشتن به شیوهای متفاوت با آزمودن مضمون یا فرمی تازه. این گونه دورههای گذار در زندگی و کار معمولاً دشوارند مثل دست شستن از عادات بیفایده فکری دشوار است و گاهی حتی مکان است وقفه در کار یا افسردگی هشداری باشد برای اینکه مدتی ننویسید. گاهی نوشتن بخشی از فرآیند نویسندگی است.
گاهی اوقات نویسنده میتواند آماده به کار و با شوق و انرژی تجدید شده از دوران رکود بیرون بیاید. اما بیشتر اوقات در خلال این توقفها ضربان زمانسنج برای روحیه حساس یک نویسنده تبدیل به ناقوس مرگ میشود.
نویسنده هوشمند کسی است که این واقعیت را قبول دارد که خلاقیت و تواناییاش در نوشتن، اگر برای مدت زیادی کنار گذاشته شود، ماندگار نخواهد بود. مثل اتومبیلی که اگر مدتی بیکار بگذارید و از باتری او کار نکشید. با اینکه باتری آن به یکی از قدرتمندترین باتریهای بازار مجهز باشد. استارت آن زور لازم برای روشن کردن موتور را نخواهد داشت، به زبان سادهتر باتری آن خالی میشود و بدون هیچ انرژی است. مگر اینکه دور اندیشی کرده باشید و به شارژ وصلش کرده باشید.
قدرت خلاقیت انسان نیز به همین شیوه عمل میکند. اما اگر مجبور هستید مدتی نوشتن را کنار بگذارید و اگر میخواهید خلاقیتتان همچنان به فعالیتش ادامه دهد، باید آن را به منبعی حیات بخشتر افکار روزمره و پوچ متصل کنید.
پنچ راهکار برای پرورش خلاقیتتان
۱ـ بیوقفه مطالعه کنید.
مطالعه برای یک نویسنده هرگز انتخابی تفننی یا کار تجملاتی نیست. یک نویسنده باید آنقدر وسیع مطالعه کند تا اطلاعات گستردهای برای نشر داشته باشد.
۲ـ با نویسندههای دیگر در تماس باشد.
گپ و گفت داستانی برای یک نویسنده هیجانانگیزه است. کانون ادبی، سخنرانیها، جلسات نقد ادبی و کارگاههای ادبی هر کدامشان میتواند به آدم که در نوشتن فعال نیست کمک کنند تا احساس کند که دستی در دنیای ادبیات دارد.
۳ـ یادداشت برداری کنید.
نویسندههای تازهکار باید همیشه دفترچهای همراه داشته باشند. و در آن ایدهها، طرحهای اولیه، بریدههای از گفتوگو و تکههای درباره شخصیتپردازی و هر چیز جذاب و مهم دیگری را که به ذهنشان خطور میکند. یادداشت کنند.
یادداشتبرداریـوقتی باآگاهی و محدودیت انجام شود کاری ارزشمند است و کمک میکند که قوهی خلاقانه شما پویا و پذیراو آماده باقی بماند. یادتان نرود در حقیقت شما با یادداشتبرداری انبوهی از مواد ومصالح داستانی گردآوری میکنید که در آینده میتواند برایتان مفید باشد.
۴ـ در برنامهریزی روزانه خود بازنگری کنید.
اصلاً مهم نیست که برنامه روزانه شما چهقدر پر است. و چهقذر مطمئن هستید که برای نوشتن وقت ندارید. برنامهریزی خود را مرور کنید و سعی کنید بیطرفانه این کار را انجام دهید که انگار یک متخصص کار آزمودهی بهرهئری هستید. احتمالاً خواهید توانست دست کم چند دقیقهای را در برنامه روزانهتان پیدا کنید و آنطور که دلتان میخواهد برای نوشتن وقت صرف کنید.
نوشتن را مانند نوازدی بدانید که مادرش را وادار میکند او را به حمام ببرد، بهش غذا بدهد، قنداقش کند و برایش لالایی بخواند. …
جالب است که تا بیش از به دنیا آمدن کودک، مادر حتی فکرش را هم نمیکند که میتواند بچهای را در برنامه روزانهی فشرده و لبریزش جای دهد. کافی است بعضی لحظات غیرقابل کنترل را در اختیار بگیرید و کمی از خلاقیتهای «حیاتی»یی را که ناگهان بهنظر میرسد آنقدر هم حیاتی نیستند، کنار بگذارید.
۵ـ مسیر را آماده و هموار کنید.
در تلاش باشید و اجازه ندهید که خیالات ادبیتان را بستهبندی کنید، و لایشان را قرص نفتالین بگذارید تا زمان فرا رسیدن و مناسبتی برای نوشتن فراهم شود.
خیلی از ما کارهای خانه و خانواده خود را رتقوفتق میکنم و در عین حال وقتی برای خلاقیت و هنر خود کنار نمیگذاریم و این اجازه را به خیالات و افکار خود میدهیم که در لاک خود فرو رود.
نه رنگ قرمز چراغهای راهنمایی همیشگی است، و نه موانع فعالیت ادبی. اتفاق همیشه وقتی میافتد که انتظار وقوعش به کمترین میزان میرسد. موانع به شکلی معجزهآسا برطرف میشوند و نویسنده میتواند روی روزانه چند ساعت نوشتن حساب کند.
آخرین دیدگاهها