
کتاب قصه ها از کجا می آیند
(بنویس. چند بار چند جور بنویس. تو دو سه جمله، حتی یک جمله. مکتوبش کن، معلوم بشه چی تو سرته.) . اولین کتاب از مجموعه
(بنویس. چند بار چند جور بنویس. تو دو سه جمله، حتی یک جمله. مکتوبش کن، معلوم بشه چی تو سرته.) . اولین کتاب از مجموعه
دکتر می گفت: مردم مثل یک جنگل هستند، یک درخت را می توان با تبر زد و انداخت، ولی هیچ کس نمی تواند جنگل را
صدای شرشر باران از لای پنچره آشپزخانه شنیده میشد. قطرههای باران گوشه پرده را نمدار کرده بودند. با عجله بساط افطاری را چید. سبزی را
گلهایش را روی کاپوت ماشین گذاشت. دستهایش را ضربدری زیر بغل برد، تا انگشتهای یخزدهاش را گرم کند. سرما در بندبند استخوانش نفوذ کرده بود.
کلیه حقوق متعلق به وبسایت مریم حسنلو می باشد.
آخرین دیدگاهها